بدآموزيهاي سيما
زبان دراز
هفته نامه آیینه یزد
انعکاس مطبوعات دریزدفردا :نمي دونم چرا فلك كج مدار براي ما آرامش نخواسته! روزي مادرزن والاگهرمان بنده نوازي كرده دخترو نوه هايش يعني همان « عيالات متحده» ما را به حضور پذيرفته بودند و ما از اين نعمت « عدم حضور زن وفرزند»: براي يك چرت عصر گاهي استفاده ميكرديم. ناگهان با صداي ممتد زنگ درخانه از خواب پريدم و پس از باز كردن در، چشمانم به جمال عموزاده مان، ( جمال جان) روشن شد كه هميشهي خدا بي اصول و موقع نشناس بود بي جهت نبود كه او را در فاميل «خروس بي محل» ميناميدند.القصه پس از ورود و تعارفات از نوع يزدي آن ديدم به شدت از دست صاحب خانه اش شاكي وعصباني است علت را پرسيدم گفت: ان قصه قديمي يادته كه يكي باروت حمل ميكرد داروغه جلوي او را گرفت و پرسيد:اينها چيست ؟ گفت: سياه دانه است و هر چه داروغه بر باروت بودن محموله اصرار كرد مرد انكار نمود حتي وقتي باروت را در كف دست و زير ريشش آتش زدند در حاليكه ريش و سبيل و شايد ديگراعضاي بدنش سوخت گفت: نگفتم: باروته!!!
اين قصه شده قصه صاحب خانه و قصه ما، اين بزرگوار نميداني چه جوري دو پايي ميپره وسط اعصابمان گفتم: چطور؟ گفت مثلاً با لجبازي كه در عدم پرداخت قبوض، برق و گاز خانه مان را قطع كردند حالا خانه ما شده مثل يخچال، ولي او با اين سن و جثه، لباس آستين كوتاه ميپوشد قدم ميزند و ميلرزد اما ميگويد بچهها عجب هواي خوبيه!! نه! و حتي وقتي از شدت تاريكي چشمانمان هيچ جا را نميبيند ميگه عجب نور باراني كردم! تا اينكه ديگه امروز صبر والده هم به سر آمد.
قصه از اين قرار بود كه والد ماجد ساعت 12 پيغام داد بنده مهمان دارم آبگوشت درست كنيد مادرم هم عصباني شد گفت: بابا (آبگوشت پختن) وقت لازم داره گوشتش بايد پخته شود، نخود ميخواد!! و هزار تا چيز ديگه مثل بعضي پروژهها نيست كه هر وقت اراده نمودند مكرر كلنگ احداث ان را به زمين بزنند و يا افتتاح كنند.
پدر خوب، مادر خوب، مدتهاست گوشت وميوه و سيب زميني نداريم آخه اينقدر يخچال خاك گرفته كه ميتوان رو گرد و غبارش تيمم كرد.
دوباره پدرجان با همان لبخند و قاطعيت خودشان فرمودند: اي ناقلاها مگه پول خرجي خانه 20 % بيشتر نداديم در حاليكه خرجمون 12 % بيشتر نشده مابه التفاوت را چه كار ميكني رفتي پس انداز كني، كه مادر از كوره در رفت و . . . من عصباني خدمت رسيدم . . .
گفتم عموزاده آرام باش صاحب خانه تقصير نداره اخبار سيما ديده بدآموزي داشته . . .
چند روزي يك طوري از اخبار صدا و سيماي موجود و روزنامههاي محروم مرحوم جداش كن خوب ميشه.
گفت تو هم . . . يعني «كشك»
یزدفردا
- نویسنده : یزد فردا
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
یکشنبه 29,سپتامبر,2024